گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

مجتبی میرزاده، صاعقه استعداد (۳)

مجتبی میرزاده (۱۳۲۴-۱۳۸۴)

میرزاده شرایط احراز چنین مرتبت‌هایی را ـ که امروزه دیگر خیلی هم اسباب رشک و افتخار نیست ـ در زندگی‌اش نداشت. موقعیت او، یکسر متفاوت و منحصر بود. میرزاده می‌توانست نوازنده قطعات خود باشد، یک بداهه‌نواز استثنایی و گاه در حد معیارهایی بین‌المللی، با ذهنی‍ّتی آزاد و بی‌‌مرز، و با توانایی‌هایی که اندیشیدن به آنها در مخی‍ّله یک ویولنیستِ کنسرواتوار‌ گذرانده و یا سه‌تار‌نواز حافظ چند ردیف، نمی‌گنجد.

آنهایی که شگفت‌آفرینی‌های او را در مجالس دوستانه دیده‌اند، نیک به یاد دارند که قدرت تخی‍ّل و تنوع ایده‌های ملودیک و نیرومندی لحن و بیان مجتبی میرزاده در نوازندگی چه بوده است (امیدوارم برای اثبات این مدعا به نسل‌های بعد، نمونه‌های کافی و روشن از هنر او ضبط شده باشد). مهم‌ترین خصوصیت نوازندگی میرزاده، در کمانچه و ویولن، استفاده از «افه‌های» مخصوص، لحن‌های گونه‌گون و دینامیسم منحصر‌به‌فردی بود که گاه با زیرکی و ظرافت بسیار اجرا می‌شد و در شنونده مؤثر می‌افتاد. جهان موسیقایی شخصی او، حد و مرزی نمی‌شناخت.

اگر سر‌حال و سر ذوق بود و می‌خواست با شیطنت معصومانه‌ای شنوندگانش را به شگفتی وادارد، می‌توانست از یک ملودی قدیمی ک‍ُردی شروع کند، آن را به نغمه‌ای در ردیف پیوند بزند، با ظرافت، از همان راه، طرح ملودی مشهوری از یک اثر کلاسیک را بنوازد، از همان به یک ترانه معروف مردمی‌ ـ از همان ها که به شیرینی و دلربایی بسیاری می‌نواخت‌ ـ راه باز کند و ناگهان با یک آکورد چهارصدایی و افه‌های کولی‌وار روی ویولن یا کمانچه‌اش‌، بخش هایی از یک بداهه‌نوازی معروف موسیقی «ج‍َز»، تکه‌هایی از یک راگای هندی و هر چه دلش می‌خواست اجرا کند.

او این شعبده‌بازی عجیب در جهان صداها را طوری با تردستی انجام می‌داد که واقعا‌ً از هیچ‌کس دیگری جز او ساخته نبود. تنها نوازنده‌ای بود که توانایی حضور و اجرا در هر نوع نظام موسیقایی را تا حدی داشت و در بعضی از نظام ها تا حد بسیاری، که باعث حیرت و تحسین می‌شد.

از ساحری‌های او که بگذریم، تک‌نوازی میرزاده به هنگامی که در حال و هوای خود فرو می‌رفت و می‌خواست «حکایت دل» را بگوید، از کیفیتی متفاوت بهره داشت. به‌ویژه وقتی که می‌خواست سه‌تار به دست بگیرد و در فضای موسیقی دستگاهی بماند. نوازندگی او را استادانی که بازخوانی مداوم و مضراب به مضراب مجموعه ردیف را فریضه می‌دانند، البته ظاهرا‌ً پسند نمی‌کردند، ولی همان ها هم همپای افراد دیگری که از حرفه‌ای و غیر حرفه‌ای، با میل و رغبت به شنیدن تک‌نوازی میرزاده می‌نشستند، یک زبان و یک‌دل متفق بودند که سونوریته و لحن مخصوص و خلاقیت‌های ملودیک و دینامیسم نوازندگی او را نزد کس دیگری نتوان یافت.

میرزاده در بند آن نبود که اجرایی کلاسیک و «استادانه» (بخوانید استادمدارانه) داشته باشد، نوازندگی، ذات طبیعی و هستی جاری او بود و او برای بیان آنچه که در دلش می‌گذشت، صداقت و صراحتی داشت که از طبیعت ساده و مهربانش برمی‌خاست و حتی توانمندی او نیز شاید حاصل این صداقت غریزی بود. آری، میرزاده، عجیب‌ترین پدیده بین موسیقیدانانی بود که تا آخرین لحظه زندگی، رابطه بدوی و معصومانه خود را با غریزه‌شان قطع نمی‌کنند.

زندگی شصت ساله مجتبی میرزاده، مثل تمام صاحبان استعدادهایی در این حد و مرز صاعقه‌وار و شکوفان، در اجتماعی که هیچ‌گاه سالم و امن نبوده و نیست، نمی‌توانست خالی از بلاها و آفات مخصوص هنرمندان باشد.

علیرضا میرعلینقی

علیرضا میرعلی نقی

علیرضا میرعلینقی متولد ۱۳۴۵ در تهران
روزنامه‌نگار، پژوهشگر موسیقی و منتقد هنری

۱ نظر

بیشتر بحث شده است