اما سوای استفاده از تکنیکهای ذکر شده، اجرای صداهای کشیده حتا توسط آرشهکشی معمولی نیاز به تکنیک نوازندگی قوی دارد تا بتواند صدایی یکنواخت بدون هرگونه تأکیدی بر روی نتها تولید کند و شنونده را غرق در زیبایی صداها گرداند. این امر بهوسیله تسلط کامل بر روی آرشه و سرعت حرکت آن و کنترل کامل بر روی انگشتان دست چپ امکانپذیر است، نوازنده چنین قطعاتی نیاز به تمرکز کامل و ارتباط عمیق بین ذهن، گوش و کنترل فیزیکی بر روی ساز دارد.
دسته بندی تکنیک های نوازندگی بر اساس فرم آهنگسازی
جمعآوری تکنیکهای آهنگسازی سپس گردآوری مهارتهای نوازندگی و پیدا کردن ارتباط آنها با فرم آهنگسازی مربوطه منجر به فراهم آوردن مجموعهای از تکنیکها چه در نوازندگی و چه در آهنگسازی شده است، نتیجه این تجزیهوتحلیل تکنیکی قطعات را میتوان بهصورت جدول زیر خلاصه کرد، در این جدول از یکطرف تکنیک های آهنگسازی مینیمال مشاهده می شود و از طرف دیگر تکنیک های نوازندگی که بیشترین کاربرد را در فرم آهنگسازی ذکرشده دارا میباشند.
جدول ۱- دسته بندی فرمال تکنیکهای نوازندگی
تکنیک های نوازندگی | تکنیک های آهنگسازی |
Sultasto, Sulpont, Staccato, Flutando, Spiccato, Harmonices(or stop H.), Glissando(or stop G.), Pizz, Tremolo, con sordin | Layering |
Sultasto, consordin, Flutando, Vibre | Drone |
Fade out/in- Accent | Dovetailing |
Accent, Pizz | Rhythmic Displacement |
Sultasto, Sulpont, Tremolo, Pizz, Marcato, Double accent, Senza or con sordin, Sustenuto
علاوه بر تکنیکهای ذکرشده، اجرای تکرارها میتواند توسط هرکدام از سازهای این گروه با رنگآمیزی صوتی خاصی اجرا شود.
|
Repetition
|
Pizz تغییرات دینامیک، | Augmentation,Diminution |
با یک نگاه کلی به جدول شماره یک در محدوده پژوهش صورت گرفته، مشاهده میشود که اکثر تکنیک ها بهمنظور گسترش ترکیبات طنینی صداها به کار میروند و با تولید اصوات هارمونیکی از صدای اصلی آن را با درخشانترین حالت به گوش شنونده می رسانند. بهاینترتیب هرکدام از تکنیکهای ذکرشده رسالتی در ارائه هر چه بهتر صداها و توصیف بهتر تکنیک آهنگسازی موردنظر بر عهدهدارند، تغییرات کند و تدریجی قطعات در کنار تکنیک های بهکار رفته باعث میشود تا شنونده جزئیات شکلگیری قطعه و اتفاق های موجود در آن را بهخوبی بشنود و عمیقتر در پیچیدگی ها و ترکیبات طنینی آنها فرورود که دقیقاً همان رسالتی است که موسیقی مینیمال به دوش می کشد.
همچنین این جدول مشخصکننده توانایی بالای اجرایی سازهای زهی است و کلیه امکانات لازم برای اجرای هرگونه تکنیک آهنگسازی را در اختیار آهنگساز مینیمال قرار میدهد و مشاهده می شود که تکنیک های نوازندگی سازهای زهی در این سبک از تکنیک های نوازندگی سازهای زهی در قرن بیستم جدا نیستند و تنها نکته کاربرد آنها در رابطه با مفهوم سبک و فرم آهنگسازی قطعات است درصورتیکه تا قبل از قرن بیستم در دوره کلاسیک و رمانتیک، نوازنده و تکنیکهای نوازندگی او بیشتر در خدمت سوژه قرار میگرفتند تا فرم.
نتیجهگیری
دسته بندی تکنیک ها در جدول شماره یک نشان دهنده این است که تکنیک های نوازندگی سبک مینیمال جدای از تکنیکه ای قرن بیستم و بعضاً حتا قبلتر از آن نیستند تنها تفاوت عمده، اول در نوع بهکارگیری تکنیک ها در بیان صداها است به طور مثال اکثر تکنیک های افکتی دوره های قبل به جای زرقوبرق دادن به صداها، در خدمت ارائه بهتر و درخشانتر اصوات و هارمونیک های آنها و شخصیت دادن به صداها بهکاررفته اند. به عنوان نمونه تکنیک گلیساندو در آثار مینیمالیستی ایجاد افکت صوتی در خدمت سوژه مورد نظر آهنگساز نیست بلکه هدف اصلی، نمایش اصوات هارمونیکی صوت مورد نظر در جهت شخصیت بخشیدن بیشتر به صداها است.
دوم برخلاف دوره های قبل از قرن بیستم مثل دوره باروک، کلاسیک ویا رمانتیک، تکنیک های نوازندگی در خدمت سوژه موردنظر آهنگساز نیستند بلکه در خدمت فرم و توصیف هر چه بهتر آن قرارگرفتهاند به طور مثال برای نشان دادن جا به جایی ریتمیک در طول قطعه مینیمال تکنیک هایی مانند آکسان یا تاکید بر روی ریتم جدید یا نشان دادن آن همراه با تکنیک پیتزیکاتو می تواند برای شنونده نشانه خوبی برای مشخص کردن تغییرات ریتمیک باشد، یا برای نشان دادن لایه های مختلف صوتی وارد شده به قطعه کاربرد تکنیک های نوازندگی متفاوت مانند سول تاستو، فلوتاندو یا ترمولو می تواند در موسیقی فاقد سوژه همانند موسیقی کلاسیک نشانه خوبی باشد.
علاوه بر موارد ذکرشده می توان نتایج کاربردی را هم برای پژوهش صورت گرفته متصور شد، که هر دو گروه آهنگساز و نوازنده را مورد هدف قرار می دهد.
آهنگسازان جوانی که به ساخت آثاری در سبک مینیمال علاقهمندند، می توانند با توجه به جدول شماره یک، دورنمایی از توان بیانی و اجرایی سازهای زهی در سبک مینیمال را در دست داشته باشند و با شناخت تکنیک های آهنگسازی و همچنین تکنیک های نوازندگی مرتبط با آنها به بهترین کیفیت در تفسیر و بیان صدا دسترسی پیدا کنند.
همچنین جمعآوری قسمت عمدهای از تکنیک های نوازندگی در این سبک به نوازنده تصویری از اهداف کاربردی برای نوازندگی در سبک مینیمال ارائه می دهد، دراینراستا دو هدف عمده فراهم خواهد شد: یکی هدف آموزشی است که با جمعآوری تکنیک هایی که بیشترین کاربرد را در این سبک دارند میتوان اتودها یا تمرین های تکنیکی برای افزایش مهارت اجرایی آنها فراهم کرد تا با تمرکز بیشتر بر روی این نوع تکنیک ها توان اجرایی نوازندگان بهبود بخشیده شود، اهداف شکل گیری اتودها می تواند شامل: ایجاد تمرکز در نوازنده، افزایش توان اجرایی در ارائه نتهای کشیده، شناخت اصوات هارمونیکی و نحوه اجرای صحیح آن ها، آگاهی از نحوه آرشه کشی و بالابردن کیفیت اصوات در این سبک از طریق شناخت میزان فشار آرشه، سرعت آرشه و نقطه تماس آن با سیم، تسلط بر روی محل انگشتگذاریها، آشنایی با انواع ریتمها و اجرای دقیق ضربها و در نهایت توانایی اجرای پارامترهایی مانند زیر و بمی صدا- رنگ صدا- دینامیک صدا و کشش هر نت، باشد
هدف دیگر که هدف اجرایی است و در ادامه هدف آموزشی فراهم میشود به نوازنده کمک میکند تا با ممارست بیشتر بر روی تکنیکهای خاص این سبک، تمرکز، قدرت، مهارت و دانش موسیقیایی خود را در نوازندگی به سبک مینیمال بهبود بخشد. زیرا یک عامل عمده در سبک مینیمال آشنایی عمیق نوازنده با هارمونیکهای صوتی است، شناخت نوازنده و آشنایی او با اصوات هارمونیکی و مهارت او در یافتن گرههای هارمونیکی برای رسیدن به صدادهی بهتر به ارائه اثری با کیفیت بالاتر کمک شایانی خواهد کرد.
فهرست منابع:
راجر کیمی ین (۱۳۸۳)، درک و دریافت موسیقی، ترجمه: حسین یاسینی، نشر ثالث.
فرزانه فر فاطمه (۱۳۹۷)، بررسی تکنیک های آهنگسازی سبک مینیمال، گزارش موسیقی، شماره مسلسل ۹۸: ۴۳-۳۷
Adams, John. Shaker loops: string septet. Associated Music Publishers, 1983
Bakker, Twila Dawn. “Two responses to modernism: minimalism and new complexity in solo flute repertoire.” PhD diss., 2011.
Branson, Melissa Claire. “Minimalism and the guitar.” (2011).
Epstein, Paul. “Pattern Structure and Process in Steve Reich’s” Piano Phase”.” The Musical Quarterly ۷۲, no. 4 (1986): 494-502.
Fink, Robert, and Robert Wallace Fink. Repeating ourselves: American minimal music as cultural practice. Univ of California Press, 2005
Force, Kristin Alicia. “La Monte Young, Terry Riley, Steve Reich, and Philip Glass: The Evolution of Minimalism and Audience Response.” PhD diss., University of Ottawa (Canada), 2004.
Griffiths, Paul. Modern music and after. OUP USA, 2010.
Ho, Ang-Cheng Kris. “Calm or Tension? The Musical Demands in Strung Out (1967) and Spiegel im Spiegel (1978).” International Journal of Social Science and Humanity۶, no. 7 (2016): 557.
Johnson, Timothy A. “Minimalism: Aesthetic, Style, or Techniques.” The musical quarterly ۷۸, no. 4 (1994): 742-773.
Masnikosa, Marija. “THE RECEPTION OF MINIMALIST COMPOSITION TECHNIQUES IN SERBIAN MUSIC OF THE LATE 20 TH CENTURY.” New Sound: International Magazine for Music ۴۰ (۲۰۱۳).
Mertens, Wim. “American Minimalist Music: La Monte Young, Terry Riley, Steve Reich, Philip Glass.” Trans. J. Hautekeit. London: Kahn and Averill (۱۹۸۳).
Morgan, Robert P. Twentieth-century music: a history of musical style in modern Europe and America. WW Norton, 1991.
Potter, Keith, and Kyle Gann. The Ashgate research companion to minimalist and postminimalist music. Routledge, 2016.
Potter, Keith. “1976 and All That: Minimalism and Post-Minimalism, Analysis and Listening Strategies.” In delivered at the First International Conference on Music and Minimalism, University of Bangor, Wales. ۲۰۰۷.
Reich, Steve. Cello counterpoint. ۲۰۰۲.
Riley, Terry, and Ann Glazer Niren. “An Examination of Minimalist Tendencies in Two Early Works.” (2007).
Schwarz, K. Robert. “Steve Reich: Music as a Gradual Process Part II.” Perspectives of New Music (۱۹۸۱): ۲۲۵-۲۸۶.
Tischhauser, Katherine Jetter. “A Survey of the Use of Extended Techniques and their Notations in Twentieth Century String Quartets written since 1933 by American Composers with a Selected Annotated Bibliography and Discography.” PhD diss., Florida State University, 2003.
Vincent, Michael. “Contemporary violin techniques: the timbral revolution.” Composición IV (۲۰۰۳): ۳۴-۴۷.
Walden, Valerie. One hundred years of violoncello: A history of technique and performance practice, 1740-1840. Cambridge University Press, 2004.”
Warburton, Dan. “A working terminology for minimal music.” Intégral ۲ (۱۹۸۸): ۱۳۵-۱۵۹.
Welbanks, Valerie. “Foundations of Modern Cello Technique.” PhD diss., Department of Music Goldsmiths College, University of London, 2016
Whittall, Arnold. Musical composition in the twentieth century. Oxford University Press, 1999.
Wu, Chia-Ying. The aesthetics of minimalist music and a Schenkerian-oriented analysis of the first movement “Opening” of Philip Glass’“Glassworks”. University of North Texas, 2009.
Young, La Monte. Trio for strings. Fluxus, 1997.
۱ نظر