گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

مجتبی میرزاده، صاعقه استعداد (۱)

مجتبی میرزاده (۱۳۲۴-۱۳۸۴)

«موسیقی‌ِ» میرزاده یا به عبارت روشن‌تر: دنیای ملودی ها و تنظیم هایی که آفریده ذوق و خلاقیت نیرومند زنده‌یاد مجتبی میرزاده است، برای آنهایی که گوششان با انواع ساخته‌های با‌کلام و بی‌کلام آشناست، برای آنها که دلباخته ملودی های شیرین و دل‌فریب هستند و از تنظیم‍‌های ارکستری‌ِ پر شور و حال لذت می‌برند، خیلی آشناتر است تا نام و تصویر و گفته‌های او که در مدت چهل سال، آنها را ساخت و اجرا کرد. مجتبی میرزاده در دهه آخر رژیم گذشته، موسیقیدانی بود در اوج اشتهار و در آن زمان هم، بدون اینکه چهره‌ای «رسانه‌ای» و تبلیغاتی باشد، محبوب و «پرفروش» و واقعا‌ً طرف توجه بود.

موسیقیدانی چند وجهی با تواناییهای گوناگون که سه ساز (ویولن، کمانچه و سه‌تار) را با چیرگی فوق‌العاده‌ای می‌نواخت و به گفته صاحب‌نظران، در سازهای آرشه‌ای، صاحب لحن و بیان ویژه بود. نغمه‌پردازی توانا و شاید بی‌نظیر، که به قول آهنگساز و آموزگار خبره‌ای چون کامبیز روشن‌روان: «مثل آب روان، ملودیهای زیبا و متنوع خلق می‌کرد و اگر تربیت آکادمیک مستحکمی داشت، در حد یک شاهکار بود».

تنظیم های ارکستری او نیز هواخواهان فراوانی داشت و تا آخرین روز عمرش هم مثل چهل سال پیش، سفارش های فراوان از سوی افراد مختلف به سوی او روانه می‌شد (البته غیر از موسیقی فیلم، که گویا میرزاده در پانزده سال اخیر دیگر فعالیتی در این زمینه نداشت، زیرا معیارها دگرگون شده بودند). معلم نبود و حوصله معلمی نداشت، اما موسیقیدانان جوانی که همراه و همکار او می‌شدند، از بودن با او فراوان‌تر از حضور در هر آموزشگاه یا دانشگاهی، می‌آموختند.

صاحب آن منظومه کم‌نظیر از توانایی ها و خلاقیت های انحصاری، طی چهل سال حضور حرفه‌ای، تأثیری در موسیقی شهری ایران گذاشت که نمی‌توان ساده از کنارش گذشت و این زندگی طولانی حرفه‌ای و خلاقیت و کار را با دو سه جمله کلیشه‌ای، تعریف کرد.

نفوذ ناپیدا، ولی تیز و بر‌ّنده او بر شیوه نوازندگی ویولن و کمانچه در موسیقی ایرانی (و موسیقی ک‍ُردی)، ملودی‌پردازی و تنظیم، بر آنهایی پیداست که سیر تحو‌ّل موسیقی شهری‌ ـ بخوانید موسیقی در تهران ـ را در چهل سال گذشته با دقت و نکته‌سنجی تعقیب و فرصت گرانبهای معاشرت و همکاری با او را پیدا کرده‌اند. واضح است که تعداد چنین افرادی زیاد نیست و مسلما‌ً سودای نوشتن و معرفی کردن این هنرمند واقعاً مستعد را نداشته‌اند.

میرزاده موسیقیدانی سراپا حرفه‌ای، بیزار از خبرسازی و چهره‌‌نمایی در رسانه‌ها، چنان مجذوب سیر و سفر کولی‌وارش در دنیای خود و بازی با اصوات بود که فرصت نگریستن از بیرون را به خود نمی‌داد و هیچ‌وقت تلاش نکرد که از زندگی و هنرش، اسطوره‌ای و یا پرتره‌ای وجیه‌المله بسازد و به طمع مطرح ماندنی همیشگی در جامعه، از طریق دوستان و محافل و مطبوعات و رادیو و تلویزیون، آن را بر ذهن و دیدگان مردم و به‌خصوص جوانها، تحمیل کند.

علیرضا میرعلینقی

علیرضا میرعلی نقی

علیرضا میرعلینقی متولد ۱۳۴۵ در تهران
روزنامه‌نگار، پژوهشگر موسیقی و منتقد هنری

۱ نظر

بیشتر بحث شده است