اجراهای مختلف (۱۲)
با وضعیتی که نی نوا دارد هر اجرای مجدد آن در ایران را میتوان مشابه اقدامی علیه استبداد اجرای ضبط شدهی آن دانست. اقدامی که میتواند بنا به نتیجه خصلتی انقلابی یا اصلاحی داشته باشد هر اقدام غیر از این بهناچار پذیرش همان سلطه است و به تقلید همان اجرا منجر خواهد شد. در چنین شرایطی پاک کردن اجرای مرجع از ذهن شنونده اولین نقطهی حرکت است.
نی نوای ضبط شده نسبت بقیه آکورد نینوای به بهتری دارد، طبیعی است صدای ضبط شده را میتوان کنترل کرد و بهخصوص از دید شدتوری به دلخواه تنظیم نمود.
هر چند اجرای پارسیان (۱۳) و کوارتت وضوح و شفافیت بیشتری به اجرای حرکتهای ملودیک در بدنهی این آکورد میدهند؛ نتیجه شنیده شدن صداهایی جدید که در بطن قطعه موجود است اما در اجرای ضبط شده کمتر به گوش میرسد (برای نمونه حرکتهای خط دوم در ابتدا و خط چهارم در انتهای نمونهی ۳) اجرای اوکراین از این نظر کمترین شفافیت را دارد.
همزمانی ریتمیک درون آکورد نی نوا نیز باعث درست شنیده شدن تغییرات درون این آکورد میشود در اجرای ضبط شده بیش از بقیه است (که باید آن را به توانایی ویرایش نسبت داد) از این نظر در هر سه اجرای دیگر گاه بینظمیهایی (هر چند کوچک) مشاهده میشود.
فراز و فرودها شدتوری ملودی نی که پس از این آکورد در قسمتهای مختلف قطعه شنیده میشود در اجرای کوارتت بیش از بقیه در تاثیر و تاثر با خیزشهای آکورد نی نوا است (البته شاید این را بتوان به کوچک بودن گروه نسبت داد). در اجرای اوکراین نی ارکستر جدای از هم به نظر میرسید و تمامی تلاش پاشا هنجنی برای تاثیر گذاری بر ارکستر عموما بدون پاسخ میماند و هر گاه هم گه او از ارکستر اثر میپذیرفت نتیجه آشفتگی بود.
همین موضوع در اجرای پارسیان در تعادل بوده و بیش از بقیهی اجراها به نمونهی ضبط شده نزدیک شده است. از نقطه نظر فرمال اجرای ضبط شده و کوارتت بیش از بقیه موفق شدهاند؛ عناصر متفاوتی در نقاط پر اهمیت فرم به گونهای منسجم تکرار میشود و بخشهای مختلف ارکستر (یا گروه) هم بر یکدیگر اثر میگذارند یا اگر هم تفاوتی در طول قطعه پیش میآید شنونده آن را همسو با یک منطق زیباشناسانه مییابد.
جملهی ملودیک پر اهمیتی که در نمونهی ۱ آمده و ادامهی تکنوازی ویلن در همین قسمت در اجرای اوکراین بزرگترین مشکل قطعه بود. با توجه به نقش پر رنگ این فیگور که قبلا اشاره شد یکی از عواملی که باعث شد اجرای نی نوا آشفته باشد همین بخش بود؛ نوازندهی ویلن هر بار به گونهای در این قسمت گیر افتاد و باعث به هم ریختگی فیگورهای منتج از آن نیز شد (بهخصوص با تاکیدهایی که راهنمایی درهم و برهمی به ارکستر میداد).
سه اجرای دیگر از این نظر بهتراند، باز هم مانند مورد قبل اجرای پارسیان همخانوادگی بیشتری با اجرای ضبط شده دارد. اجرای ضبط شده و کوارتت از این میان حالت الگوها را بهتر از بقیه از کار درآوردهاند (هر چند به هم شبیه نیستند). در هر دو مورد رابطهی این انگارهها با الگوی آشنایی که احتمالا آهنگساز در ذهن داشته به خوبی مد نظر نوازندگان قرار گرفته و به گوش میرسد.
پینوشت
۱۲. در بررسی اجراهای مختلف بیشتر اشارات به اجرای سال ۱۳۶۲، پارسیان، ارکستر ناسیونال اوکراین و گاه کوارتت راه ابریشم است. در آخرین لحظات پیش از انتشار مجدد این مقاله در گقتگوی هارمونیک توسط همکارم «علیرضا جواهری» از وجود اجرایی دیگر با خبر شدم. از اجرای لهستان تنها بخش کوتاهی که به عنوان نمونه ارائه شد بهدست آمد. با وجود اینکه در ابتدا سودای افزودن آن به مقایسهها و تفسیرهای این متن داشتم، اما به دلیل ناقص بودن اطلاعات و ضبط تصمیم گرفتم تنها همین مختصر را بیهیچ تفسیری ارائه کنم.
۱۳. شاید انتظار به یاد داشتن اجرای زندهی دو سال پیش کمی عجیب و غیر منطقی به نظر برسد اما به دلیل اجرای خوب پارسیان از اشاره به برخی از ویژگیهای آن از روی یادداشتهای مقالهی دیگری (پینوشت ۴) صرفنظر نشد.
۱ نظر